يکشنبه ٠٧ مرداد ١٤٠٣
 


چاپ خبر Print

تربیتِ سیاست‌زده یا سیاست تربیتی (پرورشی) در آموزش و پرورش ایران


تربیتِ سیاست‌زده یا سیاست تربیتی (پرورشی) در آموزش و پرورش ایران

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نظام آموزشی ایران دارای دو بُعد یا بال موازی است، این دو بال نظام آموزشی ایران را باید آموزش و پرورش دانست؛ اما در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علی‌رغم تمام سیاستگذاری‌های آموزشی و تأکیدات بنیانگذار نظام جمهوری‌ اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نظام آموزشی کشور توجه شایسته‌ای بر عنصر پرورش نداشته است و وزارت‌خانه آموزش و پرورش در عمل به وزارت‌خانه‌ی آموزش تبدیل شده است.

نبود عنصر تربیت و پرورش در نهاد آموزش و پرورش کشور منجر به بروز مشکلات و آسیب‌های متعددی شده است که بر جنبه‌های گوناگون زندگی اجتماعی افراد تأثیر گذاشته است. در نظام آموزشی ایران که آموزش با پرورش و تعلیم با تربیت قرین شده و در پیام‌های آموزشی مورد استفاده قرار می‌گیرند، بعد پرورشی و تربیتی در حال ضعف و بلکه نابودی است. جلوه‌های شکست بال تربیت و پرورش در نظام آموزشی ایران را می‌توان در افزایش تنش‌ها و بحران‌های اجتماعی در میان جوانان و نوجوانان ایرانی و به خصوص خودکشی نوجوانان طی چند سال اخیر به خوبی مشاهده نمود.

تربیت سیاسی

یکی از مهم‌ترین مصادیق تربیت و پرورش در نظام آموزشی کشور، «تربیت سیاسی» است. بدیهی است محور اصلی ثبات و قوام اجتماع انسانی، نهادها و ساختارهای سیاسی حاکم بر آن اجتماع هستند و مهم‌ترین نقش را در سعادت یا شقاوت افراد یک جامعه ایفا می‌کنند. کمال انسان  در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی و حیات طیبه  است . این هدف غایی از طریق اهداف زیر قابل دسترس می شود: 1) اهداف اعتقادی، ۲) اهداف اخلاقی، ۳) اهدف علمی آموزشی ۴) فرهنگی هنری ۵) اهداف اجتماعی، ۶) اهداف زیستی ، ۷) اهداف سیاسی، اهداف اقتصادی و...؛ اهداف  فوق با ریزمجموعه اهداف در دوره‌های تحصیلی و کتب درسی خود را نشان می‌دهند؛ چنانچه مشاهده می شود یکی از اهداف کلی نظام آموزش و پرورش هدف سیاسی و به تبع آن تربیت سیاسی می باشد.

بنابراین یکی ازعناصر مهم در نظام آموزشی کشور که باید به آن توجه شود، عنصر تربیت و پرورش و به خصوص «تربیت سیاسی» است که عدم توجه صحیح به آن عواقب جبران‌ناپذیری به دنبال داشته و آسیب‌های متعددی را بر عرصه‌های گوناگون جامعه از جمله فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... می‌گذارد. ارتباط عمیق نظام تربیتی با نظام و نهادهای سیاسی کشور از نکات بسیار مهم در حکمرانی مطلوب است.

ارتباط نظام تربیتی با نظام و عناصر نهاد سیاسی، از دیر زمان مورد توجه بوده و بسیاری از صاحب‌نظران به این مسئله اشاره کرده و پیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را مورد تأکید قرار داده‌اند؛ از جمله «ارسطو» که چنین اظهار می کند: «در میان تمام چیزهایی که بیان کرده ام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیزـ حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود ـ در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیله آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند».

تأکید «ارسطو» بر ضرورت تجانس و سازگاری نظام آموزشی با نهاد حکومت بی‌جهت نبود. تجربه حکومت‌های یونانی، این جمع‌بندی را در فرادید وی نهاد که ثبات اجتماعی ـ سیاسی از طریق نهادهای آموزشی پدید می‌آید و حکومت‌ها و قوانین اجتماعی در ارتباطی فعال با نظام آموزشی امکان ادامه بقا می‌یابند. نقش نهادهای آموزشی در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و «تحول» در نظام سیاسی و اجتماعی کشور نیز جز با تغییرات در نظام آموزشی ممکن نخواهد بود؛ بنابراین نقش آموزش و پرورش نه در ثبات؛ بلکه در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد.

اهداف تربیت سیاسی

هدف تربیت سیاسی در اسلام و نهج البلاغه، تربیت عموم مردم و کارگزاران حکومتی براساس معیارها و اصول اخلاقی است؛ همچنین هدف، تربیت شهروندانی است که وظایف سیاسی و دینی خود را شناخته و به آن پایبند باشند و تربیت کارگزارانی که مهارت تدبیر جامعه را براساس آموزه‌های دین اسلام به دست آورند و آن را اجرا کنند؛ زیرا یکی از مسائل مهم و مورد توجه هر نظام سیاسی، «چگونگی عملکرد کارگزاران» است؛ به گونه‌ای که رفتار درست و سنجیده آنان در استحکام پایه‌های نظام نقشی شایسته داشته باشد.

تربیت سیاسی یعنی شکوفاسازی استعدادهای مدیریتی و سیاسی فرد همراه با پرورش ارزش‌های انسانی و وجدانی اوست؛ به دیگر سخن، تربیت سیاسی یعنی پرورش انسان هایی آگاه، شایسته و متعهد. انسان‌هایی که خود را در برابر خدا و خلق خدا، مسؤول بدانند و در اداره و سامان‌دهی منطقه مأموریت خود و دیگر عرصه‌های سیاسی، درونی (همانند روابط با مردم و رعایت حقوق آنان) و بیرونی (مسایل جهانی و بین المللی ) به وظایف و مسؤولیت‌های خود عمل کنند. «تربیت سیاسی» یعنی پرورش و شکوفاسازی استعدادهایی که مربوط به بُعد سیاسی انسان و ویژگی عمومی او، یعنی قدرت است تا از این راه، متربی ضمن فهم روابط قدرت و پیچیدگی نظام‌های سیاسی در درون شبکه وسیع قدرت، آگاهانه و فعال عمل نماید. متأسفانه تربیت سیاسی همان چیزی است که در نظام آموزشی و تربیتی کشور جایگاهی ندارد.

کلام آخر

«تربیت سیاسی» دارای اثراتی فرانهادی و گسترده است که در نظام آموزشی کشور مورد توجه قرار نگرفته و امروزه با مشکلات و آسیب‌های برآمده از این رویکرد روبرو هستیم. حقیقت تلخ این است که ما در نظام آموزشی و پرورشی کشور به جای آنکه شاهد تربیت و پرورش سیاسی و سیاست‌گذاری‌های آموزشی و پرورشی در این عرصه باشیم، شاهد سیاست‌زدگیِ آموزشی و پرورشی به معنای منفی آن در این عرصه هستیم.

 

سید رضا حسینی

منابع

1.      اسمیت ، جی (1377)،  فلسفهً آمورش و پرورش، ترجمه سعید بهشتی، انتشارات آستان قدس رضوی، ص59

2.      بابلی، عزیزالله، کارشناس پژوهش‌های استراتژیک شورای عالی آموزش و پرورش، پایگاه خبری-تحلیلی معلمان ایران

3.      بیت‌الهی، حمید، نگاهی به معضل سیاست زدگی در نظام آموزش و پرورش، پایگاه خبری تحلیلی کنار صندل، 1395

 

 

 

 

 

 


فایل‌های ضمیمه:
1401/01/17 - ١١:٠٤ / شماره خبر: ٢٨٣٥ / تعداد نمایش خبر: 286
1401/01/17 - ١١:٠٤ / Code: ٢٨٣٥ / Number: 286

خروج




«نشریات علمی مرکز»

    


آدرس: تهران - بزرگراه شهید بابایی - دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام 

  پست الکترونیکی: ist@ihu.ac.ir

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دانشگاه جامع امام حسین(علیه السلام) می باشد.
همراهان این صفحه:19814