![]() |
چاپ خبر
![]() سلسه نشست کرسی های ترویجی نقد و نظریه پردازی/الگوی مداخله دولت در آسیب های اجتماعی (2)![]() به گزارش روابط عمومی دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی دانشگاه جامع امام حسین(ع)؛در نشستی که مورخ 15دی99 به همت مرکز علم و فناوری فرهنگی و اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی برگزار شد، اساتید محترم، به ارائه نکاتی حول محور موضوع الگوی مداخله دولت در آسیب های اجتماعی پرداختند.
دکتر خلیلی عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی با توجه به درنظر داشتن چارچوب نظری جدیدی برای حل آسیب های اجتماعی و به تبع آن الگوی مداخله دولت، علت اصلی آسیب های اجتماعی را تغییری که در دوره مدرن ایجاد شده است، میداند و در مقدمه بحث خود، تصریح کردند که بدون توجه به نظام تامین نیاز، تمام راهحلها عقیم هستند. آسیب های اجتماعی، تلاشهایی هستند که به دنبال تامین نیاز از راه نادرست و نامشروع (افراد به دو دلیل ناتوانی از تامین نیاز از راه درست آن و عدم اکتفا به آنچه کفایتش میکند، به سمت راه نادرست تامین نیاز می رود)، انجام میشوند. عدم اکتفا فرد به ما بهالکفایه، این است که منابع تامین نیاز محدود هستند و با نیازهای نامحدود بشر، متضاد بوده و تخم تضاد را میکارد که در نتیجه، تامین نیاز یک فرد مستلزم عدم تامین نیاز دیگری است. وی راهکارهایی را برای این دو دلیل عنوان کردند؛ ایشان دو راهکار تربیت و حمایت را برای توانایی در تامین نیاز از راه درست آن، تربیت و نظارت را راهکاری برای اکتفا به ما بهالکفایه ارائه دادند. وی گفت: نظام تربیت ما، فرد را ناتوان رشد می دهد و همچنین در برابر شرایط، فرد را مقاوم سازی نمیکند. در بحث حمایت و نظارت، افزودند: با ایجاد فردگرایی، لایههای چهارگانه حمایتی و نظارتی (خویشاوندان، دوستان، همسایگان و برادران دینی) از بین رفت. با فردگرا شدن، هم بخش حمایتی و هم بخش نظارتی افراد جامعه نسبت به هم کاهش پیدا می کند، باید احیا بشود. در رابطه با دیدگاههای اندیشمندان غربی، ضمن تلاش فراوان و نبوغ آنها اظهار داشتند: ما به یک منبع معرفتی تکیه داریم که امثال اندیشمندان غربی در برابر آن ضعیف و کمتوان هستند. از بلندای معرفت دینی ما و با توجه به سهگانه توصیف، تبیین و تجویز، اندیشمندان غربی خیلی کم توان به نظر میآیند. ما معتقدیم تحولاتی که در دوران مدرن انجام شده، بشر را در سراشیبی سقوط انداخته است. اندیشمندان غربی، یا درک درستی از عمق سقوط ندارند و یا آنهایی که متوجه مشکلات جامعه مدرن شدند در تبیین و تجویزشان اشتباه کردهاند. نظام سنتی ما هم یک نظامی دقیقا مبتنی بر تعالیم اسلام نبود، کمربند های نظارتی و حمایتی به خاطر نظارت های نابجایی که می کردند، مسئله ساز میشدند. ما نه نگاهمان به گذشته است و نه نگاهمان به این مسیری است که غرب برایمان ترسیم کرده است؛ یک نگاه سومی میخواهیم باز کنیم مبتنی بر تعالیم اسلام. در حل آسیبهای اجتماعی، باید نظام تامین نیاز اسلام را احیا کنیم، در غیر اینصورت، در هر روش دیگری به بن بست بر می خوریم. ما معتقدیم اولا، فردی که می خواهد مبنای تامین نیاز قرار بگیرد باید متحول شود و به یک فرد جمعگرای مبتنی بر الگوی محدود غیر بازاری تبدیل شود و حکومت هم باید منابع در دست خودش را باید عادلانه تقسیم کند که توزیع ناعادلانه منابع در دست حکومت، خودش علل عمده بخش مهمی از آسیب هاست. همچنین حکومت باید الگوهای حمایتی چهارگانه را احیا کند و از مداخلات مستقیم اجتناب کند. دکتر اسلامی در ادامه صحبت ها افزودند: نظریه چارچوب نیاز، نزدیک به نظریه کارکردگرایی می باشد. وی با تکیه بر دو بحث نظریه کارکردگرایی و انسجام ارگانیکی دورکیم، به جنبههای مختلف حل آسیب های اجتماعی اشاره کرد که در قسمت کارکردگرایی به دو دیدگاه مرتون و هیرشی پرداخت. کارکردگرایی میگوید: زمانی سیستمی در تعادل است که بتواند تمام نیازهای افراد را تامین کند. دیدگاه مرتون این نظر را دارد که اگر در یک اجتماع، فرد مسائل اجتماع را بپذیرد، این فرد، همنوا و در غیر اینصورت ناهمنوا می باشد. آسیب اجتماعی، همان ناهمنوایی میباشد. در نظام همنوا، دو سطح اصلی فرهنگ و ساختار را داریم که کارفرهنگ، مشخص کردن اهداف، و ساختارها، راههای دسترسی به اهداف را مشخص می کند. اگر افراد، اهداف و راهکارها را باهم بپذیرد میشود همنوا و در غیر اینصورت ناهمنوا میباشد. همچنین چهار جنبه ناهمنوایی (نوآورانه، انزواطلبانه، طغیانگرانه و مناسکگرایانه) را تشریح کردند. دیدگاه دومی که ایشان در نظریه کارکردگرایی مطرح کردند، دیدگاه هیرشی می باشد که می گوید:« نظام اجتماعی، یکدست و یکشکل نیست. این تفاوت از خورده فرهنگها میآید. » وی گفت: اولا؛ نقص در فرآیند اجتماعی شدن، یکی از گزینههای بروز ناهنجاریست. ثانیا؛ سردرگمی افراد، باعث بروز آسیبهای اجتماعی میشود. ثالثا؛ سرکشی کردن خود فرد هم باعث آسیبهای اجتماعی میشود. این، عصاره تبیینهای کارکردگرایانه میباشد. وی در نکات خود خاطرنشان کرد: نظام اجتماعی کلان ما در بعد از انقلاب، تلاش کرد یک الگوی جدید نظام اجتماعی ارائه کند، که یک سازمانهای فرهنگی ایجاد کرد و یک فرهنگ و یک هویت اسلامی انقلابی را تعریف کرد، اما چندتا مشکل بوجود آمد که منشا آسیبهای اجتماعی ما اینجاست. اولا تعریف هویت اجتماعی ما، تعریف واقع بینانهای نیست. ثانیا، ترتیبات اجتماعی همراه با هویت اجتماعی را نتوانسته ایجاد کند. مثل بانک و ترتیبات مالی آن. نتیجه این، آسیبهای اجتماعی میشود. عامل ایجاد آسیب های اجتماعی در جامعه ما، تعارض بین نظام هویتی با ترتیبات اجتماعی آن میباشد. وی افزود: یکی از تناقض های عجیب در جامعه ما، رسانهای شدن است. ما دارای یک تضاد ساختاری هستیم. یک تشکیلاتی برای انتقال فرهنگ انقلاب اسلامی ایجاد کردیم اما طرف مقابل، کاری کرده که نقش فضای مجازی و رسانه از تشکیلات ما بیشتر شده است که نتیجه آن ایجاد خرده فرهنگ ها با تضادهایشان میباشد. فرآیند اجتماعی شدن و ترتیبات سنتی که ما برای اجتماعی شدن داشتیم، دیگر در اختیار ما نیست. این فناوری به یک فضایی رسیده که ما با اشکال سنتی نمی توانیم با آن همراهی کنیم. این ذهن و فرهنگ جامعه ما را شکل می دهد. در ادامه این نشست دکتر جوادی نیز به نکاتی اشاره کردند. وی بیان کرد: به جای پرداختن به چارچوب تامین نیاز، به نیازهای کاذب و صادق بپردازیم. جدا از اینکه ریشه تامین نیاز درست یا غلط چیست و جدا از گفتههای کارکردگراها و تضادگراها، در حکمت اسلامی ما، اراده حرکت چیست؟ تامین نیاز درست یا غلط. آیا این از ما و عاملیت انسانیست یا ارادهای که در طول اراده ماست؟ اگر ما اسیر زمانهایم و اجازه نمی دهد که ما برگردیم به الگوی قوی خودمان که حمایت و نظارت هفتلایه را بازیابم، الان تجویز ما چیست؟ راهحلهای ما هم باز برمی گردد به همان جامعه مدرن. حال برای اصلاح و برگشت این ساختار چکار کنیم؟ دکتر موسوی در ادامه صحبت ها افزود: آسیب های اجتماعی، عوارض طبیعی توسعه می باشد و چیز جدید و عجیبی به نظر نمیآید. توسعه، آسیب اجتماعی به دنبال دارد و از بدیهیات این امر است.. فایلهای ضمیمه:
1400/01/01 - ٢١:٠٩ / شماره خبر: ١٧٤٧ / تعداد نمایش خبر: 182
1400/01/01 - ٢١:٠٩ / Code: ١٧٤٧ / Number: 182
خروج |
دانشگاه در شبکه های اجتماعی© تمام حقوق متعلق به دانشگاه جامع امام حسین (علیه السلام)می باشد.![]() |